اندیشه

حمایت روسیه

از آنجایی که روسها در پیدایش بابیت و بهاییت نقش مهم و بسزایی داشتند و برای رسیدن به اهداف خود به نوعی حامی جریان بهاییت بودند ، وقتی مأموران حکومتی بعد از ماجرای ترور ناصرالدین شاه قاجار برای بازداشت میرزا حسینعلی نوری آمدند ، وی به سفارت روسیه که شوهر خواهرش یعنی میرزا مجید آهی منشی آنجا بود پناهنده شد. هرچند سفیر روس در ابتدا از تسلیم بهاء به نمایندگان شاه امتناع و بر ادامه اقامت او در سفارت تأکید فراوان می کرد ولی در نهایت به علت اصرار و سماجت مأموران مجبور شد جناب بهاء را به آنها تحویل دهد .
اما سفیر روس میرزا حسینعلی را به عنوان امانت دولت روس به نمایندگان تحویل داد.همینطور رسما از صدر اعظم وقت یعنی مدرزا آقا خان نوری درخواست شد که در حفظ و حراست از امانتی که دولت روس به وی می سپارد کوشا باشد.(1) به حدی درنگهداری بهاء تأکید داشت که صدر اعظم را مورد تهدید قرار داد که مبادا به او آسیبی برسد.(2)
سرانجام با تلاشهای جدی سفیر روسیه در تهران بعد از 4ماه میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) از سیاه چال طهران نجات یافت ، اما به دستور حکومت وقت ایران وی دیگر حق اقامت در ایران را نداشت ، به همین دلیل سفیر روس از او خواست تا به روسیه برود وگفت که دولت روس با آغوش باز از وی پزیرایی خواهد نمود ولی بهاء به این دلیل که در صورت اقامت در روسیه بابیان به او نخواهند پیوست ، از پذیرفتن این دعوت خودداری کرد .
جناب بهاء تصمیم گرفت تا به عراق برود و در آنجا اقامت کند. هنگام سفر به عراق علاوه بر نمایندگان دولت ایران، نماینده ای از سوی دولت روس همراه وی بود.(3) بابیان دیگری هم که تا کنون تهران و شهرهای دیگر را ترک نکرده بودند مجبور به ترک وطن و سفر به سوی عراق شدند. پس از رسیدن به بغداد میرزا حسینعلی نامه ای به سفیر روس نوشت و مراتب تشکر و قدردانی خود را از وی و دولت روسیه اعلام کرد. همچنین در لوحی خطاب به نیکلاویچ الکساندر دوم به این کمک سفیر روس اشاره و از او تشکر کرده است.(4) 

___________________________________________________________________________________________

1-شوقی افندی، قرن بدیع، ج1 ،ص318
2-نبیل زرندی،ص593
3
-نبیل زرندی، ص 611-617،612-618
4
-آثار قلم اعلی،ج1 ، ص76- شوقی افندی، قرن بدیع ،ج2،ص49


نوشته شده در شنبه 88/3/9ساعت 5:26 عصر توسط نرگس محمدی| نظرات ( ) |

بهاء کیست؟
 

آیین بهاییت نام خود را از "بهاءالله" که لقب میرزا حسینعلی نوری است اخذ نموده.وی در تاریخ دوم محرم سال 1233 ه-ق برابر باسال 1817 م در خانه میرزا عباس نوری که از منشیان دربار قاجار بود در تهران متولد شد.وی لقب "بهاءالله" را برای خود انتخاب کرد وبهاییان ، بهاءالله را به عنوان پیامبر آیین خود برگزیدند.
نکته بسیار جالب و قابل توجه اینجاست با اینکه جناب بهاء آموزشهای مقدماتی ادبیات فارسی و عربی را زیر نظر پدر ،معلمان و مربیان گذرانده بود، مدعی این مطلب بود که هرگز تحصیلاتی نداشته است، حتی در نامه ای خطاب به ناصرالدین شاه قاجار می نویسد من تحصیل علم نکرده ام و در مدارس وارد نشده ام ، میتوانید از مردم شهری که در آن ساکن بودم سؤال کنید. (1) البته پاسخ این حرف حسینعلی بهاء را خواهرش عزیه خانم نوری به فرزند او عبدالبهاء میدهد و میگوید که: جناب میرزای ابوی (حسینعلی نوری) از بدایت عمر که به حد بلوغ رسید بواسطه فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب ، اشتغال به درس و اهتمام به مشق داشته اشت و آنی خود را از تحصیل مقدمات فارغ نمی گذاشتند ، پس ار تحصیل مقدمات عربیت و ادبیت به علم حکمت و عرفان مایل گردیده....... .(2)
بعد از اینکه سید علی محمد شیرازی ادعای بابیت کرد میرزا حسینعلی نوری توسط ملاحسین بشرویه و میرزا محمد معلم نوری در شمار نخستین افرادی که پیرو باب شدند در آمد و جزو فعال ترین افراد بابی شد و به ترویج بابیگری مخصوصا در نور و مازندران پرداخت. حتی برخی از برادرانش از جمله برادر کوچکترش میرزا یحیی معروف به "صبح ازل" نیز بر اثر تبلیغ او به این آیین و مرام پیوستند.(3)
ادامه مطلب...

نوشته شده در یکشنبه 88/1/16ساعت 9:31 عصر توسط نرگس محمدی| نظرات ( ) |

  پیدایش بابیت

در سال 1260 هجری قمری شخصی به نام سید علی محمد شیرازی فرزند سید محمد رضا مدعی بابیت امام زمان(عج) ، مهدویت ، نبوت و بالاخره ربوبیت شد وفرقه بابی را تاسیس نمود.
پس از مدتی ادعاهای باب باعث اعتراض مردم و علمای وقت شد و حکومت قاجاربه واسطه فشار و اصرار آنها وی را دستگیر و به حبس انداختند ، علما برای اثبات باطل بودن عقاید و همچنین حکم کردن بر ارتداد علی محمد مناظره ای برپا کردند و به دلیل اینکه مقدسات اسلام را زیر پا نهاده و عقاید و اعتقادات جدید و پر نقص خویش را نسبت به اسلام ارجح می شمرد و حکم به ارتداد و اعدام وی کردند و برای برخی هم شبهه دیوانگی و سفاحت وی پیش آمد.
باب پس ازچند بار نوشتن توبه نامه و شکستن آن (در شیراز و تبریز) ـ که هنوز دست خط و در آرشیو ملی ایران حفظ و نگهداری می شود ـ به دستور امیر کبیربرای جلو گیری از ادامه اغتشاشات وآشوب هایی که توسط پیروان باب ایجاد میشد درروز 28 شعبان 1266ه-ق در میدان صاحب الزمان  تبریزاعدام شد.
باب قبل از مرگ  خود یحیی صبح ازل را جانشین خود اعلام کرد و وصیت کرد که کتاب بیان را تکمیل کند و این شخص پس از کشته شدن باب رهبری جامعه بابیان به عهده گرفت .


نوشته شده در سه شنبه 88/1/11ساعت 4:36 عصر توسط نرگس محمدی| نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8