سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























اندیشه

                                            پیشکاری صبح ازل!!

بعد از آنکه میرزا حسینعلی نوری ( بهاءالله ) به همراه دیگر بابیان به عراق عزیمت کردند و در بغداد مستقر شدند ، جناب بهاءالله با یک نقشه از قبل طرح ریزی شده به برادر خود یعنی میرزا یحیی معروف به "صبح ازل " که معرفی شده از طرف سید علی محمد باب به عنوان جانشین و رهبر بابیان بود ، گفت از آنجاییکه شما رهبر بابیان هستید و من نگران سلامت جان شما هستم بهتر اینست که در خفا بمانید و من به عنوان فدایی و پیشکارتان اهداف و دستورات شما را دنبال میکنم . صبح ازل هم بی خبر از نقشه ای که در سر میرزا حسینعلی بود ، حرف او را پذیرفت و مخفی شد .
جناب بهاءالله با مخفی کردن میرزا یحیی به فعالیت میان جمعیت بابیان که در آن زمان آنها بدلیل سر در گمی و نداشتن جایگاه مشخص دینی و دنیوی اوضاع آشفته ای داشتند و در عراق به یک معضل اجتماعی تبدیل شده بودند پرداخت . میرزا حسینعلی با استفاده از این فضای پریشان و آشوب زده ، با زیرکی و سیاست به شروع به استحکام جایگاه خود و تضعیف و تزلزل موقعیت صبح ازل کرد .
علاوه بر اینکه نوری مشغول تحکیم جایگاه خود و تضعیف بود از اوضاع آشفته و نابسامان بابیان در عراق و عدم توجه نسبی حکومت عثمانی به مسائل داخلی بابیان استفاده کرد و با شرارت هر چه تمام تر به تسویه حساب و حذف فیزیکی مخالفین خویش پرداخت . نتیجه این شرارت ها ، فرار بابیان مهم و قابل اعتنا از بغداد و ایجاد فضای رعب و وحشت شدید در میان آنها وقتل و کشتار مخالفان بود .
عزیه خانم نوری ( خواهر جناب بهاءالله ) گروهی را که با رهبری زیر زمینی بهاء به کشتار و نابود کردن بابیان بغداد مشغول بودند " جلادان خونخوار " نامیده و در این رابطه اینطور می گوید:
" اصحاب طبقه اول که اسامی ایشان مذکور شد از خوف آن جلادان خونخوار به عزم زیارت اعتاب شریفه به جانب کربلا و نجف و برخی به اطراف دیگر عزیمت نمودند . سید اسمعیل اصفهانی را سر بریدند و حاجی میرزا احمد کاشی را شکم دریدند ، آقا ابوالقاسم کاشی را کشته و درون دجله انداختند ، سید احمد را به کارش را ساختند ، مدرزا رضا خالوی سید محمد را مغز سرش را به سنگ پراکندند و میرزا علی را پهلویش را دریدند و به شاهراه عدمش راندند و غیر از این اشخاص ، جمعی دیگر را در شب تار کشته و اجساد آنها را به دجله انداختند و بعضی را در روز روشن در میان بازار حراج با خنجر و قمه پاره پاره کردند ، چنانکه بعضی از مؤمنین و معتقدین را این حرکات ، فاسخ اعتقاد و ناسخ اعتماد گردید به واسطه این اعمال زشت و خلافکاری ها از دین بیان عدول کرده و این بیت را انشا نموده و در محافل خود می خوندند و می خندیدند:
اگر حیسنعلی ، مظهر حسین علی است                هزار رحمت حق بر روان پاک یزید!!
و می گفتند ما هر چه شنیده بویم حسین مظلوم بوده است نه ظالم!!!"(1)

__________________________________________________________________________________________

1-تنبیه النائمین ص 12


نوشته شده در پنج شنبه 88/3/14ساعت 7:35 عصر توسط نرگس محمدی| نظرات ( ) |