سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























اندیشه

اگه بهشت می خوای زود باش!!

جناب شیخ احمد، بعضی وقتا که بی پول می شد برای گذروندن زندگی و صاف کردن بدهیاشون، از خدا مایه می زاشت. حتما می پرسید چطوری؟ خیلی ساده است، شروع به فروختن بهشت به اشراف و شاهزادگان می کرد.
میرزا محمد تنکابنی، درباره این ماجرای بهشت فروشی شیخ، این طور می نویسه:
«در بعضی از ازمنه، شیخ را قروضی پیدا شده بود. پس شاهزاده آزاده، محمد علی میرزا به شیخ گفت که یک باب بهشت به من بفروش، من هزار تومن به تو می دهم که قروض خود داده باشی. پس شیخ یک باب بهشت به او فروخت و به خط خود وثیقه نوشت و آن را به خاتم (انگشتر) خویش مختوم ساخته، به شاهزاده داد و هزار تومن از او گرفته و قرض خود را پرداخت.»(1)
جالب اینجاست که شیخ عبدالرضا ابراهیمی، آخرین رهبر شیخیه از اولاد کریم خان کرمانی، اصل قضیه رو انکار نکرده و می نویسد:
«شاید یک چیزی بوده و شاخ و برگی بر آن افزوده اند.»(2) بعدش برای توجیه این کار شیخ احمد یه حدیثی از پیامبر (ص) اورده:
«هر کسی تطوع کند برای خداوند به نمازی در این روز (اول شعبان) پس به تحقیق به شاخه ای از درخت طوبی آویزان شده است ... هر کس تخفیف بدهد از تنگدستی از قرضش یا از آن کم کند، پس به تحقیق آویزان شده است به شاخه ای از آن ...»
شیخ عبدالرضا با اوردن این چند تا حدیث اینجوری کار رهبر شیخیه رو توجیه کرده که شاهزاده محمد علی میرزا خواسته با ادای قرض شیخ به این ثواب برسه و برای همین قرض شیخ احمد رو پرداخت کرده.(3)

________________________________________________________________________________
پی نوشتها:
1- قصص العلما، ص36
2- عبدالرضا خان الراهیمی، پاسخ به کتاب مزدوران استعمار، ص51
3- همان
 


نوشته شده در سه شنبه 89/5/26ساعت 8:12 عصر توسط نرگس محمدی| نظرات ( ) |